یکی از مهارت هایی که هر استادی برای مدیریت صنف نیازمند آن است مهارت برقراری ارتباط مثبت و موثر با شاگرد میباشد که منظور از رابطه مثبت عبارت از ارتباط سالم بر اساس احترام متقابل است. بناء برای برقراری چنین ارتباطی با شاگرد استاد باید تلاش کند شاگرد خود را از جوانب مختلف بشناسد. مانند جنبه های: روانی، جسمانی، اجتماعی و اقتصادی. زیرا برقراری چنین ارتباطی موجب شناخت خوب از شاگرد میشود. شناخت شاگرد برای استاد بخاطر آموزش، برقراری رابطه سالم و مدیریت صنف مفید واقع میشود. شناخت شاگرد در یک روز یا دو روز یا یک هفته ممکن برای استاد میسر نباشد بناء باید در طول سال تعلیمی تلاش ورزد تا این شناخت را بدست آورد تا ازین طریق بتواند مشکلات یادگیری و رفتاری شاگرد را که متاثر از عوامل ذکر شده اند کاهش دهد. همچنان شناخت شاگرد باعث آگاهی از نیاز وتوانایی ذهنی وی گردیده و به استاد کمک می کند تا اهداف درسی خویش را مطابق به نیاز و توانایی شاگرد مشخص نماید. بطور مثال: هرگاه شاگرد ضعیف تر است باید تمرین و یا کار متفاوت تر برایش در نظر گرفت یا شاگردی که خیلی زود یاد میگیرد باید تمرین متفاوتی برایش مدنظر گرفت تا بتوانیم با آن فعالیت وقت آنها را پرنموده و هم یادگیری را پیشرفت داد.
بناءً ایجاد برقراری رابطه با شاگرد را میتوان یکی از مهمترین عوامل در تدریس دانست که باید فعالیت های ذهنی و توانایی های آنها را شناخته تا به تناسب نیازها و استعدادهای شاگردان برنامه های متناسب انتخاب و در قالب فعالیت های درسی گنجانیده شوند.
در این ویدیو نیز در رابطه با برقراری ارتباط مثبت و موثر بین معلم و شاگرد توضیح داده شده است.
رابطه بین معلم وشاگرد
یک صنف درسی زمانی مناسب تدریس مفید و موثر میباشد که در آن یک فضای از احترام، اعتماد و ارتباط بین شاگردان و استاد ایجاد گردد. صنف درسی باید به یک فضای امن و مطمین از هر لحاظ برای شاگردان تبدیل گردیده تا با ذهن آرام متوجه فعالیت های آموزشی خود باشند. برای ایجاد احترام متقابل بین استاد و شاگردان معلمین باید تلاش نمایند به شخصیت شاگردان، دین، مذهب، نام و موقعیت اجتماعی آن ها احترام قایل باشند. برای یک استاد دانستن نام همه شاگردان در صنف و صدا نمودن آنها به نام و یا تخلص شان یک امر ضروری میباشد.
استادان به آنچه وعده می دهند باید عمل نمایند در غیر آن یک فضای بی اعتمادی بین شاگردان و استادان ایجاد میگردد. همچنان لازم است تا استادان رفتار شان را با شاگردان طوری تنظیم نمایند تا آنها با خاطر مطمین بتوانند با استادان شان در ارتباط شده و مشکلات موجود در درسهای شان را حل نمایند. همینطور برای جرات بخشیدن به شاگردان، استاد باید شاگردی را که تمرین را درست انجام داده است تشویق کند خصوصا زمانی که شاگرد مقابل همصنفی های خود بوده و یا جواب درست را روی تخته نوشته میکند. با این کار شاگردان از اشتباه خود خجالت نکشیده و سبب میشود که دیگران هم از اشتباه شان خجالت نکشند. در حقیقت آموزش یا یادگیری همراه با کوشش ها، ناکامی ها، کامیابی ها و اشتباهات میباشد. اشتباه کردن جز از مرحله یادگیری بوده و باید جدی گرفته نشده و نباید تنبیه شود بلکه اشتباه وی باید تصحیح گردیده تا سبب از بین رفتن جرات وی نگردد.
استاد باید متوجه شاگردان بوده و در مقابل شوخی های شان جدی باشد اما نکات ضعف شان را نیز باید درک کند و شاگردی که رویه درست نمیداشته باشد باید متوجه اش بود اما نباید تحقیر شود. باید گفته شود ( برو کارت را دوباره شروع کن!) ( ببین این تمرین را انجام ندادی) از گفتن کلمات تحقیر آمیز باید جلوگیری کنیم. ( تو هیچ چیزی نمی فهمی)( هنوز هم اشتباه میکنی) ( هرگز کامیاب نخواهی شد) بخاطریکه این کلمات بالای شاگرد تاثیر بد دارد و در قسمت درس خواندن کم جرات می گردد.
به عین شکل یک شاگرد را هیچ وقت تنبل نگویید اما قسمی بگوید مثلا تو کارخانگی ات را انجام ندادی اما برایش گفته نشود که احمق است فقط گفته شود که یک اشتباه انجام داده است. شاگرد نیاز دارد که استاد به او، به کامیابی هایش و پیشرفت هایش باور داشته باشد. استاد باید شاگرد را تشویق نماید و جرات بخشد.
رفتارهایی که به شاگرد سخت تمام میشوند مانند: جزای تحقیر آمیز یا باخشونت، رد کمک از طرف استاد با شاگرد و اتهامات غیرمنصفانه. این رفتارها تنها مربوط معلم نبوده بلکه مشکلات مشابه بین شاگردان نیز وجود دارند. شاگردانی که به نحوی دست به اذیت و آزار شاگردان دیگر و تحقیر یکدیگر می زنند نیز باید مورد توجه استادان و اداره مکتب باشند و برای حل تنش های به میان آمده بین شاگردان پادرمیانی کنند و مشکلات موجود را به وجه احسن آن حل نمایند. اما یک نکته را باید توجه داشت که هیچ شاگرد در جمع مورد تنبه حتی نصیحت کردن قرار نگیرد بهتر است این کار در یک فضای انجام شود که شاگرد از بودن دیگران احساس خجالت نکند. چون این کار سبب می گردد تا شاگرد از مکتب دلسرد شود و همچنان به یک انسان بی جرات اما عقده ای در جامعه تبدیل گردد.
طوری که قبلا نیز متذکر شدیم مهم است که استاد شاگردان خود را بشناسد و به نامهای شان صدا نماید این کار برای استادان اصول صنفی آسانتر می باشد بخاطریکه به مدت سه سال عین صنف را تدریس می نمایند. در شروع سال استاد باید کوشش کند که نام و چهره شاگرد را یاد بگیرد.
معلمی شغلی است که در آن یک استاد برعلاوه اینکه رشته مشخص خود را تدریس می نماید باید با تعدادی از مسایل روانشناسی که بیشتر مربوط تدریس میگردد تا حدی آشنایی داشته باشد. مثلا کنترول وضعیت روانی یک صنف خیلی مهم است تا استاد شاگردان را از لحاظ ظاهری تشخیص بدهد که در کدام وضعیت قرار دارند. مثلا یکی از شاگردان در صنف ناراحت و جگرخون نشسته استاد به عنوان یک مربی خوب و قابل اعتماد شاگرد لازم است تا با مهربانی مشکل او را جویا شده تا حد ممکن به آن رسیدگی نماید.
تعلیم و تربیه لازم و ملزوم یکدیگر بوده و مسئولیت این دو مهم متوجه فامیل و مکتب میباشد که شاگرد در آن درس میخواند. والدین به عنوان معلمانی اند که یک طفل از هنگام تولد با آنها مواجه اند. از آغاز زنده گی هر حرکتی از والدین برای اطفالشان درسی می باشد لذا آنها باید متوجه رفتارهایشان در حضور اطفال باشند. وقتی که اطفال شامل مکتب می گردند استادان نیز باید برعلاوه آموزش موضوعات خاص درسی، متوجه تربیه شاگردان باشند.
در این ویدیو نیز به موضوع ارتباط بین معلم و شاگرد پرداخته شده است.